خبرها حاکی از آن است که خالد عزیزی در یک نشست حزبی دونکته قابل تامل را عنوان داشته که در اینجا به صورت اجمالی به بحث پیرامون این دو نکته می پردازیم:
اول اینکه ایشان عنوان کرده که سیاست حزب دمکرات کردستان سرنگونی نظام نیست و ایران را "کورد" درست نکرده که بخواهد آن را سرنگون کند:آقای عزیزی انگار شهامت به خرج داده وما پس از سالها شاهد یک برداشت وموضع گیری عقلانی بوده ایم چرا که واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی نه تنها به وسیله احزاب و گروههای چند نفره امروزی،بلکه به وسیله ابرقدرتهای سیاسی و نظامی هم نابود نخواهد شد ونیم نگاهی هرچند مختصر به وقایع و اتفاقات چند ساله اخیر-هم در صحنه بین الملی و هم درصحنه داخلی ایران-مصدق این ادعاست.ضمناً باید یادآور شد که در دوران طلایی این احزاب-خصوصاٌ کومله و دمکرات-یعنی در سالهای اواخر دهه پنجاه و سالهای دهه شصت که ایران بیشتر مشغول جنگ با رژیم بعث عراق بود،کومله و دمکرات با آن همه پیشمرگ نتوانستند کار به جایی ببرند چه برسد به زمان فعلی که ... . درهرحال این نگرش آقای عزیزی بعنوان دبیر کل حزب دمکرات کردستان قابل ستایش است چرا که با واقع بینی،تطبیق داشته و امیدواریم کماکان شاهد تصمیم گیری ها و اتخاذ سیاست های واقع بینانه تر برای حدک باشیم تا شاید جبرانی باشد برای آن همه بی کفایتی ها و بی تدبیری های سیاسی در گذشته.
اما نکته دوم که خالد عزیزی به آن اشاره داشته است این است که گفته اند:"اگر جنبش مردمی نظام را به سمت سرنگونی سوق دهد نقش جدی ایفا خواهیم کرد."اینجاست که ما معتقدیم حزب و سرانش همیشه دچار یک نوع آشفتگی ذهنی و توهمی بالاتراز قدرت و توان سیاسی،نظامی و جایگاه مردمی خود می باشد و در واقع ازاین گفته ی عزیزی چنین برداشت میشود که حزب به جای سیاست سازی و برنامه ریزی سیاسی و فکری به دنباله روی از اوضاع و احوال روز پیش میرود و این یعنی عقب ماندگی و تقلید سیاسی و به تعبیری دقیق تر روزمره گی سیاسی بهترین عنوانی است که به چنین تفکری میتوان اطلاق کرد و شاید آقایان معنای روزمره گی سیاسی را بهتر از هرکس دیگری بدانند! و بدانند که یک حزب زمانیکه دچار چنین تفکر عوامانه ای شود سرانجامش چه خواهد بود!
حال سوال اینست که آیا بهتر نیست به عنوان یک حزب سیاسی دارای استراتژی،هدف و برنامه باشید تا بتوانید افکار عمومی را هماهنگ کنیدومنتظر نباشید اتفاقی از جانب اهداف دیگر بیفتد و سریعاً دنباله رو شده و تغییر موضع دهید؟ آقایان! اگر شما واقعاً معتقد به سرنگونی نظام نیستید شجاعانه از آن دفاع و تزهایتان را درآن چارچوب طراحی کنید.اگر واقعاً حسن نیت دارید واستراتژی شما سرنگونی نیست؛چرا صحبت از برنامه تان در صورت سرنگونی نظام میکنید؟ آیا این صحبتهای شما به معنای نفاق و دورویی یا عدم داشتن استراتژی منسجم، کارآمد وپویا نیست؟